امیر کبیر در دوران زمان ناصرالدین شاه بود کـه رفتارهای عجیب و جالبی با هرزهای آن دوران میکرد در ادامه با رفتار عجیب امیرکبیر با هرزه ها و فاحشه هاي زمان قدیم «+عکس» برترین بت را دنبال کنید .
در سپهر تاریخی هر ملتی گذشته از نخبهها و شخصیتهاي ادبی، هنری و فرهنگی، عناصر سیاسی برجسته و اثرگذاری وجود دارند کـه عملا در بسیاری از زمینههاي اجتماعی آن ملت نقشی بارز و تعیینکننده داشته و بـهروشنی می توان آثار و رد ماندگار عملکرد آنان را پی گرفت و مشاهده کرد.
در تاریخ نوین ایران نیز کـه از دو قرن پیش با تجددخواهی آغاز شد، می توان اثرات مهم و محوری اصلاحات میرزا تقیخان امیرکبیر را در ابعاد گوناگون بعینه مشاهده کرد. او در دورانی سکاندار کشتی پرتلاطم ایران شد .
کـه بسیاری تهدیدها، هست و نیست کشور را در بین گرفته و همه یچیز را بـه نابودی میکشاند. او در فرصت کوتاه صدارتش کـه بـه ۴۰ ماه نرسید، توانست نهتنها بسیاری از مشکلات کشور را مهار کند؛ بلکه با حرکتها و تصمیمات فرهنگی جهتدار فضای فکری کشور را عملا بـه سمتوسوی انقلاب مشروطیت سوق دهد.
بیشتر بخوانید: تجاوز گروهی به یک زن و آتش زدن وسط یک خیابان «+عکس»
امیرکبیر شخصیتی فسادناپذیر داشت و هنگامی کـه سکان کشتی بی سروسامان جامعه ایلاتی ایران را پس از محمدشاه و صدراعظم او یعنی میرزا آقاسی بـه دست گرفت، باید در چندین جهت بـه مبارزه برمیخاست تا ضمن مهار رشوهگیران و فاسدان دولتی و غیردولتی، گامهایي در باروری فرهنگی و اجتماعی ایرانیان بردارد. او همزمان دستکم در سه جبهه مشخص درگیر بود:
– جبهه نخست، مبارزه با دولتمردان و دیوانیان کهنهکار دستگاه دولتی بود کـه طی سالهاي دراز از زمان فتحعلیشاه قاجار بـه تنپروری و زدوبندهاي سیاسی و اقتصادی خو گرفته بودند. سرنوشت ایران و ملت ایران برای آنها اهمیتی نداشت. تبلور این قبیل آدمیان را می توان در چهره «آقاخان نوری»ها مشاهده کرد.
– جبهه بعدی درباریان و شاهزادگان و ساکنان حرمسرای شاه بودند کـه جز عیاشی و بطالت و هرزگی کاری از پیش نمیبردند و طبعا هر گونه تغییرات در محدوده امن خودرا نوعی جنگ تلقی میکردند. نماد این قبیل افراد را میتوان در چهره مهدعلیا «مادر ناصرالدین شاه» یافت کـه در دشمنی با امیر از هیچ توطئه و حسادت و بدگویی دریغ نکرد.
– و جبهه سوم پیش روی امیر، خودفروختگان و عوامل و وابستگان سه قدرت بزرگ در همسایگی ایران بودند؛ یعنی روسیه، انگلیس و عثمانی کـه در اینمیان بـهویژه بازیگران سیاست روس و انگلیس در ضدیت با منافع ملی ایران بسیار کوشا بودند.
امیرکبیر در مسیر اصلاحات خود توانست در سایه سیاست موازنه منفی در برابر روسها و انگلیسیها، امور نظامی و امنیتی کشور را سامان بخشد ودر کنار آن امور قضائی کشور را از دست سوءاستفادهکنندگان و رشوهبگیران پاک کند .
اصلاحات اقتصادی را آغاز کند، انتشار روزنامه دولتی بـه نام وقایع اتفاقیه ۲ را راهاندازی کند، امور بهداشتی را رونق بخشد، اصلاحات مالی را بـهطور جدی دنبال کند، بساط بستنشینی را برچیند، شورای مترجمان را برای ترجمه آثار مهم پایهگذاری کند.
و بسیاری کارهاي دیگر؛ اما شاید بتوان مهم ترین کاری را کـه امیرکبیر انجام داد، پایهریزی مجموعه آموزشی دارالفنون «پلیتکنیک» دانست کـه درواقع اولین مدرسه مدرن ایرانی بود. شوربختانه در روزهایي کـه دارالفنون گشایش مییافت، امیر در قید حیات نبود ۳.
نگاهی بـه زندگی امیرکبیر – محمدتقی فراهانی درسال ۱۱۸۵ خورشیدی در هزاوه اراک زاده شد. پدرش، کربلایی قربان، در خانه «میرزا عیسی قائممقام اول» بـه آشپزی اشتغال داشت و، چون شرایط برای این کودک فراهم شد، در دستگاه میرزا عیسی قائممقام آموزش دید و پرورش یافت. او در ابتدای کار منشی میرزا عیسی شد و، چون او درگذشت .
بـه خدمت قائممقام فراهانی درآمد و بـه شغل کتابت مشغول شد. قائممقام فراهانی وی را بـه همراه خسرو میرزا بـه روسیه فرستاد و، چون از روسیه بازگشت، بـه لقب «مستوفی نظام» ملقب شد. همچنین درسال ۱۲۵۳ قمری بـه دستور محمدشاه با ناصرالدین میرزا بـه تفلیس رفت و بعدها رتبه سرتیپی یافت.
بیشتر بخوانید: تجاوز دست جمعی به دختری باکره توسط 5 بازیکن فوتبال «+عکس»
«.. در سنه ۱۲۵۳ بـه امر محمدشاه با ناصرالدین میرزا بـه تفلیس رفت کـه نیکلا بدان صوب آمده بود. محمدخان امیرنظام و حاجی ملامحمود نظامالعلما همراهان ولیعهد بوده اند. امپراتور از محمدخان احوال میرزا تقیخان را میپرسد .
عرض می کند سابق مستوفی نظام بود، اینک وزیر نظام اسـت و همان اسـت کـه هنگام سفارت خسرو میرزا بـه حضور امپراتور مشرف شده اسـت. میفرمایند شکر خدا را کـه دیگرباره رفیق خودرا ملاقات کردم ودر بخش تحف برای او انفیه دان طلای مرصعی میفرستند…۴».
میرزا تقیخان پس از طی مراحل رشد و نشاندادن لیاقت بـه مقام صدارت رسید و از ناصرالدین شاه لقب «امیرکبیر» یافت و بر امور کشور مسلط شد؛ اما دشمنیها و دسیسههاي عدهاي از درباریان کـه جایگاه سیاسی و اقتصادی خودرا باوجود امیرکبیر از دست داده بودند، بـه کار افتاد. از برجستهترین و بانفوذترین افرادی کـه در ضدیت با امیرکبیر بیوقفه در تلاش بودند .
می توان از سه نفر یاد کرد: مهدعلیا، میرزا آقاخان نوری و حاجبالدوله «علیخان مقدم مراغهاي». بااینحال ناصرالدین شاه عمده وقت خودرا صرف خوشگذرانی، قمار و دیگر سرگرمیهایي میکرد کـه با روش کاری امیرکبیر در تضادی روشن بود.
. امیرکبیر در نامههایي کـه مرتبا بـه شاه مینوشت، گاهی وی را سرزنش می کرد و از این کـه کارهاي کشور را سست و معلق میگذارد، انتقاد میکرد. نمونهاي از نامههاي امیر بـه ناصرالدین شاه گویای مطلب اسـت:
«هو، قربان خاک پای همایون مبارکت شوم. دستخط همایون زیارت شد. اولا استفسار حال این غلام را کرده بودند، بد نیست. در باب سان سواره نانکلی، مقرر فرموده بودند کـه در میدان نمی شود بیرون بروید.
اگر «آجودان باشی» عرض کرده یا خود اختیار فرمودهاند، امر با قبله عالم اسـت؛ و لکن بـه این طفرهها و امروز و فرداکردن و از کار گریختن در ایران، بـه این هرزگی، حُکما نمی توان سلطنت کرد.
گیرم من ناخوش، یا مردم؛ فدای خاک پای همایون، شـما باید سلطنت بکنید یا نه؟ اگر شـما باید سلطنت بکنید، بسمالله، چرا طفره می زنید؟ … هرروز از حال شهر چرا خبردار نمیشوید کـه چه واقع میشود ۵…».
برخلاف ناصرالدین شاه امیرکبیر شخصیتی جدی داشت، سخنش کوتاه و نوشتههایش محکم بود کـه بـه خطی زیبا نگارش می کرد. او دلقکها و هرزهها را از دربار راند و تمام دقتش را بر امور اقتصادی، اجتماعی و نظامی کشور متمرکز کرد و حتی بر میزان و نحوه هزینههاي دربار نظارتی جدی بـه عمل آورد. روش او با طبع و عادت درباریان قاجار سازگاری نداشت؛ ازاینرو آنها در تلاش بودند با ایجاد آشوب و انواع گرفتاریها امور کشور را دچار مشکلات هرروزه کنند.
امیرکبیر در بین سپاهیان و سربازان از محبوبیت زیادی برخوردار بودو این نیز از مشکلاتی شد کـه شاه جوان را نگران و مشوش کرد. از این رو رفتهرفته نظر شاه نسبت بـه امیرکبیر عوض شد و وی را مورد بیمهری قرار داد؛ بـه طوری کـه در گامهاي بعدی امیر از همه ی مقامها و مسئولیتها کنار نهاده شد.
«.. روز ۱۸ محرم ۱۲۶۸ شاه وی را از صدارت عزل کرده بامارت نظام قرار داد امیر از گناه خود پرسید میرزا آقا خان نوری از گناهان او شمهاي برشمرد خدمت شاه رسید خدمات خودرا عرض کرد البته امری ننمود بقول مخبرالسلطنه میرزا آقا خان نوکر دیگری بود.
و صدارت وی را میخواستند و از امیر اندیشناک بودند و بحکومت کاشانش فرستادند جلیل خان جلیلوند با صد سوار وی را در فین کاشان فرود آورد. عزتالدوله همسر امیرکبیر کـه خواهر شاه باشد .
با او رفته و مراقب حال وی بود همه ی اینها اثری در بقای او نکرد. نقل اسـت کـه هنگامی در مقام تربیت شاه بودو درشتی میکرد. شاید سیلئی نیز بر وی زده روز ششم صفر ۱۲۶۸ روز میلاد شاه، آقا خان نوری خلعت پوشید و قتل امیر را شرط خدمت خود قرار داد» ۶.
ناصرالدین شاه طی حکمی امیرکبیر را بـه کاشان فرستاد، ظاهر امر چنان نشان میداد کـه ناصرالدین شاه، امیرکبیر را والی کاشان کرده اسـت و از این رو خانواده امیر نیز با وی بـه کاشان رفتند. اما واقع امر چنان بود کـه امیر از همه ی امور برکنار و حکم صادره نوعی تبعید شمرده می شد. مدت وزارت امیرکبیر سه سال و دو ماه بود.۷
بـه هر روی دشمنان امیر بـه این بسنده نکردند و با تبانی دستور قتل امیر را از ناصرالدین شاه، در حالی کـه مست بود بـه دست آوردند. فرمان قتل امیر بـهسرعت توسط حاج علی خان مقدم مراغهاي «حاجبالدوله» بـه کاشان فرستاده شد تا بیدرنگ امیر را راحت کنند. شاه یکماهونیم پیش از این رویدادها، ارادت و علاقه خودرا بـه امیر چنین بیان داشته بود:
«جناب امیر نظام – بـه خدا قسم امروز خیلی شرمنده شده بودم کـه شـما را ببینم باید من چه کنم. بـه خدااي کاش هرگز پادشاه نبودم و قدرت نداشتم کـه چنین کاری بکنم. بـه خدا قسم حالا کـه مشغول نوشتن این کاغذ هستم گریه می کنم. بـه خدا قلب من آرزوی شـما را می کند، اگر باور می کنید و بیانصاف نیستید، من شـما را دوست میدارم…» ۸.
دستخط گرفتهشده از شاه برای کشتن امیرکبیر بسیار کوتاه بود، زیرا شاه در حال مستی نمیتوانست متنی طولانیتر صادر کند:«پیشخدمت خاصه، فراشباشی دربار سپهر اقتدار؛ مأمور اسـت بـه فین کاشان رفته و میرزا تقی خان فراهانی را راحت نماید» ۹.
مأمورین بـه محض ورود بـه باغ فین کاشان دریافتند کـه امیر در حمام اسـت پس وارد آنجا شدند و بدون آنکه کسی آگاه شود رگهاي دست امیر را بریدند و وی را بـه قتل رساندند. این واقعه در روز جمعه ۱۷ ربیعالاول سال ۱۲۶۸ قمری برابر با ۲۰ دی ۱۲۳۰ خورشیدی «۱۰ ژانویه ۱۸۵۲ میلادی» رخ داد ۱۰.
«.. میرزا علیخان فراشباشی مأمور قتل امیرکبیر شد. شب شنبه ۱۸ ربیعالاول در گرمابه وی را بگشودن رگهاي دستش کشتند. امیر سه سال و دو ماه و سه روز صدارت کرد و امارت لشکر را نیز داشت و غلامحسین خان صاحب اختیار میگوید: کـه ناصرالدین شاه گفت: بقتل امیر راضی نبودم آقا خان تدلیس کرد و دستخط از من گرفت نامه دیگری فرستادم کـه میرزا علی خان نرود گفت رفته اسـت و بهانه آورد…» ۱۱.
سر پرسی سایکس کـه در مقطعی نماینده انگلیس در ایران بود ۱۲ و بعدها درباره تاریخ ایران کتابی نوشت، در آسیبی کـه کشور ایران از فقدان امیرکبیر متحمل شد، چنین نوشته اسـت:
بیشتر بخوانید: هم خواب شدن دختر چینی با یک خوک!! «+عکس بدون سانسور»
«واقعا قتل امیر نظام برای ایران یک مصیبتی بود، زیرا کـه آن جلوی ترقی و پیشرفتهایي کـه بزحمت و با رنج و محنت بـه آن نائل شده بود گرفت و همان طور کـه در آتیه نزدیکی معلوم می شود این عمل اثرات شومی در روابط و مناسبات خارجی دولت ایران داشت» ۱۳.
امیر کبیر بر خلاف ناصرالدین شاه تمامی هرزه ها را از کاخ دور کرد و بـه اقتصاد کشور بسیار کمک کرد این کمکی کـه انجام داد باعث شد تا کشور بـه رونق برسد اما در نهایت کشته شد.رفتار عجیب امیرکبیر با هرزه ها و فاحشه هاي زمان قدیم «+عکس»