تجاوز سنگین یک مردی روان پریش بـه دختران پزشک آن هم بالای ۵۰ نفر پاسخگویی عجیبی در خبر های ایرانی بوده اسـت در ادامه با تجاوز وحشیانه مردی بـه 85 دختر باکره در پایین شهر تهران «+عکس و جزئیات» برترین بت را دنبال کنید .
تعرض جنسی مردی جوان به دختران تهرانی
جوان مقتول 11 سال قبل در پارکی در یکی از شهر های غربی کشور بـه قتل رسید. وقتی مأموران پيکر او را پیدا کردند، زمان زیادی از قتل او گذشته بود؛ چراکه پيکر بو گرفته و در حال متلاشیشدن بود.
درحالیکه مأموران دنبال پیداکردن اولیایدم و مشخصشدن هویت مرد مقتول بودند، در میان پروندههای اعلام فقدانی متوجه شدند خانوادهای مفقودشدن پسرشان شاهرخ را به پلیس گزارش کرده و مشخصاتی را ارائه دادهاند که بسیار با مشخصات مقتول همخوانی دارد.
پس از پدا شدن پيکر و هویت مقتول تلاش برای پیداکردن عاملان این قتل آغاز شد. پلیس در نخستین گام از تحقیقات بـه پرسوجو از دوستان و خانواده شاهرخ پرداخت و متوجه شد که او در بهار ۸۶ بـه اتهام ربودن و ایجاد مزاحمت برای چند پسر دانشآموز بازداشت و بـه زندان محکوم شده بود. درحالیکه فرضیه جنایت ناموسی قوت گرفته بود، اظهارات یکی از دوستان شاهرخ بنام سیاوش سرنخ مهمی را به پلیس داد.
تجاوز وحشیانه مردی به 85 دختر باکره
پلیس فهمید سیاوش از قربانیان شاهرخ بوده و شاهرخ او را بـه خانه کشانده و مورد تعرض جنسی قرار داده اسـت و از آن صحنهها فیلم گرفته و از فیلم این تعرض استفاده و از سیاوش اخاذی میکرده اسـت.
سیاوش در بازجوییها بـه مأموران گفت: مـن از یکسال قبل وقتی که ۱۷ساله بودم، شاهرخ را میشناختم. او پسر خلافکاری بود. او بدون اطلاع خانوادهاش خانهای را در حاشیه شهر برای خودش اجاره کرده بود و عصرها بـه آنجا میرفت.
یکبار مـن را به خانهاش دعوت کرد و در آنجا آزارم داد. بعد از این ماجرا شاهرخ مدام از مـن اخاذی میکرد . او حتی مجبورم کرده بود وقتی پسربچههای دانشآموز را به خانه شیطانیاش می برد.
و انها را اذيت میداد، مـن از کارش فیلم بگیرم. مـن هم از ترس او چندبار این کار را انجام دادم. مدتی بود خودم را از شاهرخ مخفی میکردم تا دیگر از مـن خواستهای نداشته باشد.
او از بچهها هم اخاذی میکرد و گاهی انها را وادار میکرد تا چندینبار بـه خانهای که برای تجاوز تهیه کرده بود، بروند . او جوان نیرومندی بود؛ کار میکرد و درآمد خوبی داشت، با همان درآمد هم توانسته بود برای خودش خانهای اجاره کند. مـن نمیدانم چرا بچهها را اذیت میکرد.
ماجرای یک تجاوز دردناک
اما وقتی این کار را میکرد حالش خوب بود. شاهرخ بسیار خشن بود. هیچوقت آدمی در این حد خشن ندیده بودم. به همین دلیل هم خودم را از او مخفی میکردم تا دیگر نتواند از مـن اخاذی کند. تا این که شنیدم جنازه او در پارک جنگلی پیدا شده اسـت. مـن گمان می کنم یکی از قربانیان جنایت شاهرخ او را کشته باشد.
درحالیکه تحقیقات ادامه داشت، روشن شد شاهرخ چندین پسر دانشآموز را اذيت داده بود. وقتی پلیس دفترچه خاطرات شاهرخ را پیدا کرد، متوجه اقدامات خوفناک او علیه پسران نوجوان شد. شاهرخ نام قربانیان خود را در دفترچه نوشته بود؛ ۸۶ کودکی که از سوی شاهرخ مورد اذيت قرار گرفته بودند نامشان در این دفترچه بود. او اعمالی راکه مرتکب شده بود، با جزئیات کامل در آن دفترچه نوشته بود.
با افشای این ماجرا چندین مظنون بازداشت شدند، اما پلیس مدرکی علیه انها بـه دست نیاورد. بـهاینترتیب، با گذشت ۱۱سال از کشتهشدن شاهرخ، پدرومادر او بـه دادگاه رفتند و اعلام کردند چون قاتل پسرشان شناسایی نشده اسـت، تقاضا دارند تا دیه او از صندوق بیتالمال با انها پرداخت شود.
قصاص مردی که به ۸۵ نفر تجاوز کرد
وقتی برای قضات دادگاه روشن شد قربانی با پسران نوجوان در ارتباط بوده و بـه انها تجاوز جنسی میکرده اسـت، درخواست اولیای دم مبنی بر دریافت دیه از بیتالمال را رد کردند، اما با اعتراض اولیای دم پرونده بـه دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. اولیایدم در اعتراض خود نوشتند:
«شکایتی علیه فرزند مـا مطرح نشده اسـت و هیچکدام از کسانی که نامشان در دفترچه خاطرات بوده، علیه پسر مـا حرفی نزدهاند و ممکن اسـت این دفترچه متعلق بـه فرد دیگری باشد. پسر مـا یکبار جرمی مرتکب شد و مجازاتش را هم تحمل کرد؛ نباید بـه جرمی که در گذشته مرتکب شده اسـت او را مهدورالدم تشخیص داد. بـهاینترتیب، قضات شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران مسئول بررسی این پرونده شدند.
انها پس از بررسی موشکافانه پرونده اعلام کردند با توجه بـه سابقه بد قربانی، او بـهلحاظ شرعی محقوقالحق نیست و خانوادهاش نیز بـهتبع آن، حق مطالبه دیه از بیتالمال را ندارند. بـه این ترتیب، با درخواست اولیای دم مبنی بر دریافت دیه از صندوق بیتالمال موافقت نکردند. این رأی در شعبه 28 دیوان عالی کشور مهر تأیید خورد و قطعی شد.
تجاوز وحشیانه مردی به 85 دختر باکره در پایین شهر تهران «+عکس و جزئیات»
«سارا» دست پسر خردسالش را محکم گرفته بود و بـهزور او را دنبال خودش میکشاند. پس از لحظهای این پا و آن پا کردن روی صندلی نشست. اما پسرش آرام نداشت و مدام این سو و آن سو میدوید.صحبت های یان زن در دادگاه خانواده را در ادامه بخوانید.
«سارا» چند باری بـه او تشر رفت اما وقتی دید نمی تواند آرامش کند ترجیح حال خود رهایش کند. بعد رو بـه مشاور کرد و گفت: «۸ سال از زندگی مشترک مـن و «رامین» گذشته بود که بواسطه یکی از دوستانم فهمیدم شوهرم سرم هوو آورده اسـت. شنیدن این خبر آنقدر برایم سخت بود که تا چند روز گیج بودم و فقط بـه در و دیوار نگاه میکردم. حتی قدرت حرف زدن با همسرم را هم نداشتم.
در همه ی ي این روزها فکری مثل خوره بـه جانم افتاده بود؛ این که آن زن را پیدا کنم و ببینم چـه ویژگیهایی دارد که شوهرم او را بـه مـن ترجیح داده اسـت. دنبال جواب همین سؤال بودم که واقعیتی وحشتناکتر برایم فاش شد. «بیتا»؛ همسر سابق شاگرد مغازه شوهرم حالا هوویم شده بود. هضم این واقعیت تلخ برایم غیرممکن بود . آن زن تا پیش از جداییاش بارها با شوهرش بـه خانه مـا آمده و همیشه با مـن و پسرم مهربان بود.
وقتی فکر میکردم که چـه درددلهایی پیش آن زن کرده بودم احساس درماندگی و خشم میکردم. اعصابم بـه هم ریخته بود. تصمیم گرفتم بـه روی خودم نیاورم. فکر میکردم شاید اگر در این باره بـه شوهرم حرفی نزنم این رابطه پنهانی را تمام کند اما هیچ چیز آنطور که مـن فکر میکردم پیش نرفت. وقتی شوهرم فهمید از ازدواج دومش خبردار شدهام نه ابراز پشیمانی کرد و نه سعی کرد واقعیت را پنهان کند.
تنها در برابر گریههای بیامان مـن با خونسردی گفت: «خودت مقصر بودی. اگر تـو همان زنی میشدی که مـن می خواستم هرگز سراغ زن دیگری نمیرفتم…» از آن روز بـه بعد حالم دگرگون بود. پسرم نیز با دیدن حال و روز مـن هر روز عصبیتر می شد. اما انگار شوهرم اصلاً این وضعیت پریشان مـا را نمیدید. چند ماهی با همین شرایط گذشت. هر روز تحمل این سردی و بیاعتنایی برایم سختتر می شد. دیگر رغبتی برای دیدن شوهرم نداشتم.
تجاوز به زنان شوهردار توسط یک جوان
اما تصمیم گرفتم بـهخاطر پسرم بـه زندگی برگردم. دیگر عشق در زندگیمان معنا نداشت اما کم کم حضور آن زن را در زندگی مان پذیرفته بودم. همه ی يمان به جز زن دوم شوهرم از این زندگی سرد راضی بودیم.
دو سال با همه ی ي سختیها و تلخی هایش سپری شد تا این که صبر «بیتا» سر آمد و شیطنتهایش شروع شد. کم کم «رامین» نیز رفتارش تغییر کرد. دوباره روزهای تلخ قبل تکرار شد. هر روز دعوا و بیمحلی… شوهرم حتی دیگر با پسرم هم رفتار درستی نداشت.
دست آخر هم آن چه نمیخواستم سرم آمد؛ شوهرم بـه درخواست «بیتا» بـه دادگاه رفت و مـا توافقی جدا شدیم. مـن با پول مهریه و کمکهای پدرم خانهای خریدم و پسر 10 سالهام را هم پیش خودم بردم.
در این مدت هر کاری که میتوانستم برای رفاه حال پسرم انجام دادم اما باز هم نمیتوانم همه ی ي خواستههای او را برآورده کنم. همسر سابقم وضع مالی خوبی دارد، با این حال وقتی از او خواستم هزینه پسرمان را بدهد، در عین بیمسئولیتی گفت:
تجاوز وحشیانه مردی به 85 دختر باکره در پایین شهر تهران «+عکس و جزئیات»
«خودت خواستی پسرمان را نگهداری و مـن هیچ تعهدی بـه او ندارم.» زن جوان با بغضی در گلو بـه مشاور گفت: مشکلات زندگی کمرم را شکسته هر چـه تلاش میکنم بیشتر ناامید میشوم از همه ی ي بدتر این که پسرم نیز هر روز افسردهتر میشود و افت تحصیلی شدیدی پیدا کرده اسـت. این زن در کمال بیرحمی پسرم را از محبت پدر محروم کرد و آینده مبهم زندگیمان مانند کابوسی آرامش مـا را گرفته اسـت و هیچ راهی برای نجات ندارم.
شب چهارشنبه آخر سال 1396 مرد جوانی در حالی که دست پسر ٨ سالهاش را بهدست داشت هراسان بـه اداره پلیس رفت و از جنایت سیاهی که برای پسرش رقم خورده بود خبر داد. جزئیات تجاوز بـه پسر هشت ساله را در ادامه بخوانید.
تجاوز به پسر بچه ها توسط مردی جوان
پسر هشت ساله در تحقیقات گفت: برای خرید ترقه سوار مترو شدم. تعدادی ترقه خریدم و دوباره سوار مترو شدم تا بـه خانه برگردم. در راه بازگشت دو نفر از دستفروشان مترو بـه مـن گفتند که میتوانند انواع و اقسام ترقه را با قیمتهای ارزان بـه مـن بدهند. مـن هم گولشان را خوردم و همراهشان رفتم اما انها مرا بـه خانهای برده و مورد اذيت و اذیت قرار دادند.
با شکایت پسر بچه تحقیقات بـه دستور بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی برای شناسایی مردان شیطان صفت آغاز شد.در بررسیهای صورت گرفته کارآگاهان موفق بـه شناسایی خانه مورد نظر شدند. بدین ترتیب صاحب خانه شناسایی و برای تحقیقات بـه اداره آگاهی منتقل شد. صاحبخانه که مرد جوانی بود مدعی شد که در زمان حادثه بـه مسافرت رفته و کلید خانهاش را برای چند روزی بـه دو نفر از دوستانش داده اسـت.
با برملایی هویت مردان تبهکار بررسیها برای دستگیری انها ادامه یافت اما دو مرد جوان از تهران خارج شده بودند.بررسیهای کارآگاهان اداره شانزدهم برای دستگیری متهمان ادامه داشت تا این که مأموران یکی از شهر هـای شمال غربی کشور با خبر شدند که مرد جوانی در یک میهمانی شبانه از جنایت سیاهی که شب چهار شنبه سوری در تهران مرتکب شده خبر داده اسـت.
با این سرنخ تحقیقات در این شاخه متمرکز شد وکارآگاهان این مرد شرور راکه یکی از متهمان جنایت سیاه بود شناسایی کردند. بدین ترتیب با هماهنگیهای صورت گرفته با بازپرس رضوانی از شعبه هشتم دادسرای امور جنایی تهران مأموران وارد عمل شده و او را دستگیر کردند. تحقیقات برای دستگیری عامل دیگر این جنایت سیاه ادامه دارد.
مرد عصبانی در اوج عصبانیت سر زن را با چاقو برید.
او سپس بریدن سر همسر موضوع را به برادرش خبر داد و برادر قاتل هم پس از حضور در صحنه جنایت این مرد را با موتورسیکلت خود بـه کلانتری برد و او را تحویل پلیس داد. مرد میانسال برای پایان دادن بـه اختلافات خانوادگی با همسرش در تماس تلفنی، از وی خواسته بود بـه خانه برگردد تا در صورت بـه نتیجه نرسیدن برای گفت و گو از هم جدا شوند.
سرهنگ رضا زارعی رئیس پلیس آگاهی استان همدان با اشاره بـه این جنایت گفت: این زن که بـه حالت قهر دو دخترش را برداشته و بـه یکی از شهرهای استان مجاور رفته بود در جواب شوهرش بهانه آورد که پولی برای کرایه ماشین ندارد تا بـه خانه برگردد، اما شوهرش برای رفع این بهانه مبلغ یکصد هزار تومان بـه حساب او واریز کرده بود.
سرهنگ زارعی می گوید: سرانجام این زن بـه همراه ۲ دخترش بـه خانه برگشت. شوهربه بهانه صحبت با همسرش، دخترهایشان را به خانه خواهر خود فرستاد، اما پس از گفت و گو با همسرش مذاکره شان بـه نتیجهای نرسید و مرد عصبانی در اوج عصبانیت سر زن را با چاقو برید. او سپس موضوع را به برادرش خبر داد و برادر قاتل هم پس از حضور در صحنه جنایت این مرد را با موتورسیکلت خود بـه کلانتری برد و او را تحویل پلیس داد.
ساعت 6:30 پنجشنبه هفته گذشته کشف پيکر مردی ناشناس در زمینهای کشاورزی بـه کلانتری امینآباد اعلام و پس از حضور تیم تشخیص هویت و بررسی صحنه اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ در محل مشخص شد پيکر متعلق بـه مردی حدودا ۳۵ساله اسـت که پیش از سوزاندهشدن، در یک درگیری با ضربات متعدد چاقو بـه ناحیه صورت، شکم، دست، گردن و… بـه قتل رسیده اسـت.
کارآگاهان در بررسی لباسهای بـهجایمانده از مقتول موفق بـه خارجکردن کارت شناسایی متعلق بـه او شدند و بـه این ترتیب هویت مقتول بنام صادق «۳۵ساله» ساکن خیابان پیروزی شناسایی و در تحقیق از خانواده وی مشخص شد که این مرد یک روز قبل بـه دنبال تماس یکی از دوستانش بنام «علی» از منزل خارج شده و دیگر بازنگشته اسـت.
با شناسایی محل زندگی «علی» «40 ساله» در منطقه پیروزی، کارآگاهان برای انجام تحقیقات بـه خانه او رفتند و اطلاع پیدا کردند علی همزمان با کشف پيکر مقتول، از محل سکونتش خارج و پس از آن ناپدید شده و پاسخگوی تماسهای تلفنی اعضای خانوادهاش نیز نبوده اسـت.
تجاوز دردناک توسط مخ زدن در فضای مجازی
هم چنین در تحقیقات تکمیلی معلوم شد علی از حدود یک ماه پیش از همسرش متارکه کرده اسـت. کارآگاهان با بازجویی از همسر سابق علی اطلاع پیدا کردند مقتول در زمان زندگی مشترک علی و همسرش، دوست خانوادگی انها بود. همسر سابق علی بنام «ساناز» در اظهاراتش بـه کارآگاهان گفت:
«صادق دوست نزدیک همسرم بود و به همین علت بـه خانه مـا تردد داشت و مـن او را کاملا میشناختم. مـن و همسرم از مدتها پیش با یکدیگر اختلاف و قصد متارکه از یکدیگر را داشتیم. قبل از متارکه، مقتول چندینبار پیامکهای عاشقانه برایم ارسال کرده بود که آن زمان موضوع را به همسرم اطلاع و پیامکها را به او نشان دادم.
بـه واسطه پیامکها، همسرم نسبت بـه صادق کینه پیدا کرده بود تا این که پس از گذشت حدودا یک ماه درنهایت به دلیل اختلافات قبلی مـن و همسرم متارکه کردیم؛ پس از آن دیگر هیچ اطلاعی از همسر سابق خود و هم چنین مقتول ندارم و نمی دانم که آیا موضوع کشتهشدن صادق بـه موضوع پیامک ها ارتباط دارد یا خیر.
کارآگاهان با توجه بـه اطلاعات بـهدستآمده درباره انگیزه احتمالی جنایت با انجام اقدامات ویژه پلیسی موفق بـه شناسایی مخفیگاه علی در منزل یکی از دوستانش بنام علیرضا شدند. این محل در محدوده خیابان شوش تحت مراقبت نامحسوس پلیسی قرار گرفت و سرانجام مأموران ساعت 16:30 روز شنبه با اطمینان از حضور متهم پرونده در محل اقدام بـه دستگیری وی بـه همراه علیرضا کردند.
دختر باکره
متهم اصلی پرونده با تأیید اظهارات همسر سابقش درباره ارسال پیامکهای عاشقانه بیان کرد از همان زمان تصمیم بـه کشتن صادق گرفت. او در اعترافاتش بـه کارآگاهان گفت: بـهواسطه کینهای که از مقتول پیدا کرده بودم، روز حادثه با تصمیم قبلی و بـه همراه علیرضا او را بـه بیابانهای اطراف امینآباد بردم و با ضربات چاقویی که از قبل همراه داشتم، ضربات متعددی بـه صورت، گردن، کمر و… مقتول زدم.
پس از کشتن صادق جنازهاش را آتش زدم و بـه همراه علیرضا از محل دور شدیم. علیرضا نیز در اظهاراتش با تأیید اظهارات متهم اصلی پرونده، عنوان کرد در محل ارتکاب جنایت حضور داشته، اما هیچ دخالتی در درگیری منجر بـه جنایت یا سوزاندن پيکر نداشته اسـت.
سرهنگ کارآگاه علی ولیپورگودرزی، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با تأیید این خبر گفت: با توجه بـه اعترافات صریح هردو متهم بـهویژه متهم اصلی پرونده، قرار بازداشت موقت از سوی بازپرس شعبه چهارم دادسرای عمومی و انقلاب شهرری صادر شد و متهمان برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار دارند.
اتس سوزی و پیدا شدن جنازه بعد از تجاوز
نیمه شب شانزدهم تیرماه سال 1395 وقوع آتش سوزی یک دستگاه سمند در کمربندی پل فیروز آباد بـه سمت غنی آباد بـه ماموران کلانتری 173 اعلام شد. مأموران وقتی بـه محل آتش سوزی رفتند و بـه مهار آن پرداختند با جنازه سوخته یک مرد روبهرو شدند. جنازه این مرد که شواهد نشان می داد قبل از آتش سوزی با چاقو کشته شده اسـت برای شناسایی بـه پزشکی قانونی منتقل شد.
یک روز از این ماجرا گذشته بود که زن 39 ساله ای بنام الهام بـه پلیس آگاهی رفت و از ناپدید شدن شوهر 42 ساله اش بنام بهرام خبر داد. وی گفت: دیشب شوهرم بعد از خوردن افطاری خانه را ترک کرد تا بـه مادرش سر بزند. اما دیگر بـه خانه برنگشت. نشانی هایی که این زن از شوهرش ارائه داده بود با نشانی های جنازه ناشناس مطابقت داشت.
بـه این ترتیب مشخص شد جنازه سوخته متعلق بـه بهرام بوده اسـت. پلیس در تحقیقات بـه بازجویی از همسر و دو دختر 9 و 12 ساله قربانی پرداخت اما بـه سرنخی نرسید.
برادر بهرام بـه ماموران گفت: وقتی زن برادرم هراسان با مـن تماس گرفت و از ناپدید شدن بهرام خبر داد بـه آنجا رفتم .برادرم و همسرش مدتی اسـت با هم اختلاف دارند و ممکن اسـت الهام در ماجرای کشته شدن برادرم دست داشته باشد. در ادامه پرس و جو ها در خصوص عشق مرد جوان بـه دخترخاله مستاجر خانه قربانی سرنخ تازه ای را به پلیس داد و گفت:
تجاوز وحشیانه مردی به 85 دختر باکره
شبی که جنازه بهرام پیدا شد، یک مرد جوان با یک دستگاه 206 بـه خانه او آمد و ماشینش را داخل حیاط پارک کرد. سپس از بهرام خواست تا او را بـه حوالی تهرانپارس برساند. صاحب خانه ام و مرد جوان با هم رفتند و بهرام دیگر بازنگشت. پلیس در حالیکه بـه دنبال نشانی از مرد ناشناس می گشت در ادامه بررسی ها بـه چندین پیامک مشکوک که بین الهام وپسرخاله اش بنام امیر رد و بدل شده بود پی برد.
بـه این ترتیب امیر 24 ساله که در نمایشگاه ماشین کار میکرد ردیابی و بازداشت شد. وی گفت: شوهر دخترخاله ام مرد بد اخلاقی بود. او همیشه دخترخاله ام را اذیت میکرد و مـن خیلی بـه دختر خاله ام و دختران او علاقهمند بودم.
آخرین بار وقتی دختر دوازده ساله آنها بـه مـن گفت پدرش او را کتک زده عصبانی شدم. مـن آن شب با دوستانم مشروب خورده و مست بودم که یک اتومبیل ۲۰۶ را از نمایشگاه ماشین برداشتم و بـه خانه دخترخاله ام رفتم.
مـن بـه بهانه ای از بهرام خواستم تا اجازه دهد ماشین را در حیاط خانه اش پارک کنم. دقایقی بعد از او خواستم تا مرا با ماشین خودش بـه نزدکی خانه مان برساند. مـن سوار ماشین شوهر دختر خاله ام شدم. ساعت حدود یک نیمه شب بود که در حوالی اتوبان امام علی با چاقو چند ضربه بـه او زدم . ترسیده بودم به همین خاطر چندین ساعت با جنازه در خیابانها گشتم و سپس او را بـه سمت جاده ورامین بردم.
نگران بودم که اثر انگشتم روی ماشین مرا لو دهد به همین خاطر سعی کردم اثر انگشتانم را از روی فرمان پاک کنم اما نشد. به همین خاطر شیلنگ بنزین ماشین را بریدم و مقداری بنزین روی جنازه و داخل ماشین ریختم و سپس آن را آتش زدم. چاقو را در زمین کشاورزی حاشیه ورامین انداختم و بـه خانه برگشتم . بـه دنبال اعتراف های پسر جوان الهام لب بـه اعتراف گشود و گفت :پسرخاله ام چند بار بـه مـن ابراز علاقه کرده بود.
او از این که میدید شوهرم با مـن و بچههایم بد رفتاری میکند ناراحت بود و همیشه میگفت اگرچندین سال زودتر به دنیا آمده بود هرگز اجازه نمی داد تا با بهرام ازدواج کنم .او پیشنهاد قتل همسرم را مطرح کرد.
حتی یکبار بـه مـن گفته بود بهتر اسـت در غذای بهرام زهر بریزم و او را مسموم کنم تا برای همیشه از بدرفتاری های او خلاص شود. پرونده انها بـه شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا به زودی از خود دفاع کنند.
تمامی تجاوز ها در تهران بسیار دردناک میباشد این جوان هم بعد از تجاوز بـه ۸۵ زن کاملا دستگیر شد و گویا اعدام میشود تجاوز وحشیانه مردی بـه 85 دختر باکره در پایین شهر تهران «+عکس و جزئیات»